گاهی شما نگاه و توجهتان را
به تمام آنچه اطرافتان است می بخشید مثل آفتاب...
وقتی که توجه و نگاهتان رابه طور یکسان؛
به اطراف پخش می کنید
گرم و معتدل و زندگی بخش است...
ویا مثل یک آبپاش که آب به طور یک اندازه و یکنواخت
از سوراخهای آن بیرون می آید
و باعث طراوت و سرزندگی و حیات می شود؛
به نظرم این همان دوست داشتن است...
دوست داشتن یعنی علاقه و توجه و مراقبت تو
به اطرافیانت بتواند باعث رشد
و بالندگی و سازندگی آنها شود...
اما گاهی نگاهتان در نگاهی گره می خورد
و متمرکز می شود روی یک نقطه...
آنقدر به او فکر می کنید که از دیگران
و هرآنچه در اطراف شماست غافل می شوید...
انگار که یک ذره بین به دستتان باشد
نور و گرمایتان را روی یک نقطه متمرکز می کنید
و آن نقطه می شود کانون مهر و توجه شما...
حتما نقطه کانونی آتش خواهد گرفت...
و یا انگار که یک شلنگ آب فشار قوی به دست گرفته اید
و مشغول آبیاری گلتان هستید...
طبیعی است که گل شما اگر قوی و محکم و بزرگ نباشد
زیر فشار آن همه آب له می شود
و می شکند و ازجا کنده می شود
و این در حالیست که اطرافیانتان
و گلهای دیگر در خشکی و سایه مانده اند
و از نعمت شما محرومند...
این به نظرم اسمش عشق است...
اگرچه که در آموزه های ادبی و اخلاقی ما
از عشق به عنوان عنصری سازنده یاد شده؛
اما چون اکثریت انسانها
نحوه و مقدار مصرف عشق را نمی شناسند؛
عملا نود درصد عشق ها به شکست منجر می شود
و این همان حکایت ذره بین و شلنگ آب است...!!!
دوست داشتن متعادل و معتدل اطرافیان
به ما این امکان را می دهد
که هم از توجه و مراقبت آنها منتفع شویم
و در سایه آنها به رشد برسیم
و هم با ایجاد عشق های افراطی
به خود و اطرافیانمان آسیب نزنیم..
انسانها را تا جایی دوست بداریم؛
که بدانیم باعث رشدشان هستیم؛
و باعث رشدمان هستند ..
عشقی که آسیب بزند ،آفت است...!!!
gharibe64sms.blogfa.com
نوشته شده در یکشنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 17:39 توسط شاه احساسات| |
دلتنگی های شاه احساسات...برچسب : نویسنده : 4gharibe64smsa بازدید : 154